آتریناآترینا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

آترینا نفس من

سفر

عزیز دلم اولین سفرت روز 9 فروردین بود  که به کرمانشاه رفتیم وکلی عکس گرفتیم . و اصلاً مامی و ددی رو اذیت نکردی. دختر گلم تولد پنج ماهگی ات مبارک.91/1/19 در اولین فرصت عکس های دختر گلمو توی وبلاگش می گذارم.
25 فروردين 1391

عزیز دلم اولین بهارزندگیت مبارک

امسال سال تحویل برای ماحال وهوای دیگه ای داشت سرسفره هفت سین علاوه بر من ومامان جون دختر قشنگم هم بود ازخدابه خاطر این رحمت بی انتهاش متشکریم .لحظه سال تحویل دخترقشنگم توی بغل بابایی بود درحالی که مامان جون دستشوگرفته بودعزیز دلم به قرآن نگاه میکردومثل همیشه باخنده های خاص خودش دل من ومامانجونوبرده بود.دخترم اولین بهارزندگیت مبارک باشه امیدوارم همیشه سبز باشی ...
1 فروردين 1391

چهارماهگیت مبارک عزیزم

گل سرخم امروز 19/12/90 مصادف با چهار ماهگیت است همگی به این مناسبت در خانۀ مادر بزرگ مهربونت جمع شده ایم . و این روز قشنگ را جشن گرفته ایم خنده و شادی امشب              به روی لبهای ماست      پر شده از خنده ها               خانۀ گرم و روشن خندۀ من مال تو                 خندۀ تو مال من ای گل ناز کوچک           چهار ماهگیت مبارک    این هم عکس تو عزیزم با امیر علی کوچولو در این روز مبارک ...
19 اسفند 1390

پیام های زیبای مامان

یادمان باشد بزرگ ترین هدیه ی ما به کودکمان قدرتی است که برای حل مشکلات خودش به او می دهیم. مهم نیست که فرزندمان زمین بخورد، مهم این است که یاد بگیرد خودش باید بلند شود.  
7 اسفند 1390

جوانه امیدمان دوستت داریم

آترینا یعنی مظهر نور و روشنایی همه کودکان حق دارند از شرایط خوب زندگی برخوردار باشند. حق دارند بازی کرده وآموزش ببینند تا شرایط مناسب برای رشد و شکوفایی شان فراهم گردد. کودک نازم تو معجزه ی زیستنم هستی    
6 اسفند 1390

عزیزم تولدسه ماهگیت مبارک

دخترک مهربون تولدت مبارک                خوشگل شیرین زبون تولدت مبارک یه روز شبیه امروز تواومدی به دنیا          خداتوروهدیه دادبه مامان وبه بابا الهی صدساله شی دخترنازنینم            دلم میخواد همیشه شادیهاتوببینم دیشب آتریناروبردم شرکت وبه دوستام نشون دادم همشون کلی ذوق کرده بودن و میگرفتش بغل دخترنازم هم اصلاگریه نکرد وبه دوستای بابا لبخند میزدبعد بابایی یه کیک خوشگل آورد وهمه شروع به خوردن کردن بعدش همه رو شام مهمون کرد باغ رستوران رز
6 اسفند 1390

اولین دل نوشته

آترینا نفس مامان وبابا در نوزدهم آبان ماه ساعت 3:20 به این دنیا پا گذاشت و زندگیمون رنگ تازه ای گرفت بابا اولین بار که آترینا رو دید خیلی خوشحال شد. این عکسهای قشنگ رو اینجا به اشتراک میذارم تا همه این نعمت الهی رو که خدا به ما مرحمت کرده ببینن.   ...
5 اسفند 1390